به بازیکنانی که از پرسپولیس و استقلال به تیم رقیب میروند میگویند یاغی. به تو نمیآید که یاغی باشی. به نظرت انتخاب استقلال تصمیم درستی بود؟
بعد از آخرین بازی برای تراکتور مدیریت باشگاه گفت که ما به شما برای فصل بعد خبر میدهیم. سه هفته گذشت خبری نشد و در این چند هفته آقای فتح الله زاده تماس گرفتند. از طرفی من قید پرسپولیس را زده بودم، چون مشکلاتی با علی دایی دارم و وقتی پرسپولیس قهرمان جام حذفی شد فکر میکردم دایی در پرسپولیس میماند.
اگر دایی زودتر میرفت؟
اگر زودتر میرفت خیلی فرق داشت. اول فصل هم پرسپولیسیها صحبت کردند اما گفتم چون دایی هست نمیآیم.
تو رابطهات با دایی خیلی خوب بود اما الان خیلی بد است. این همه تضاد چه دلیلی دارد؟
زمانی که همبازی بودیم همه به دوستی ما حسادت می کردند. بارها شنیدم که میگفتند شما همسن نیستید که با هم رفاقت میکنید. اما ماجرای اختلاف برمیگردد به بازی با عربستان.
تو با دایی در رختکن دست ندادی؟
چرا دست ندادم؟! دست دادم اما ناراحت بودم.
چرا ناراحت بودی؟
من تازه با النصر قرارداد بسته بودم. چهار روز هم با این تیم تمرین نکرده بودم. لوکا را هم میشناسید که چقدر عصبی است. رفتم با لوکا صحبت کردم که اجازه بدهد بروم تمرین تیم ملی؛ قبول کرد. من دوهفته زودتر آمدم تمرین تیم ملی. در تهران تمرین کردم و بعد کیش؛ رفتیم عربستان. ارنج را دایی خواند... نبودم. با خودم گفتم تو ذخیره ها که هستم. اما ذخیرهها را هم خواند باز هم نبودم. پیش خودم گفتم: آقای دایی تو که نمیخواستی من را بازی بدهی چرا من را از تمرین النصر کشاندی.
گفتم: اگر از دست من ناراحتی شرایطم اینگونه بود در ضمن من کاری نکردم. دایی مکالمه را برد به سمت شوخی و خنده. اما باز هم من را دعوت نکرد. بازی امارات هم گذشت که باز هم تیم ملی خوب نبود و باید با اختلاف سه چهار گل میباخت. خدا آنقدر به بندهاش لطف میکند اما بنده هم باید کاری بکند. بعد هم آمد استادیوم آزادی جلوی 100هزار نفر به عربستان باخت. وقتی خدا لطف میکند باید قدر دانست.
یعنی نتیجه نگرفتن علی دایی در تیم ملی گوشزدی به او بود؟
بله، تذکری بود که نباید خصومتهای شخصی را به منافع ملی ارجحیت بدهد. چیز دیگری هم بود. قبل از جام ملتهای زمان قلعه نویی ایشان با من تماس گرفت و چون مربی سایپا بود به من پیشنهاد داد بروم سایپا. من رفتم جام ملتها و ایشان هم با تیم ملی دانشجویان رفت دانمارک. من تا برگشتم با موبایل دایی تماس گرفتم اما جواب نمیداد. همان موقع آقای کاشانی به من پیشنهاد پرسپولیس را داد. وقتی دایی جواب نمی داد؛آقای کاشانی همه شرایط من را پذیرفت و من رفتم پرسپولیس.
دیگر با دایی برخورد نداشتی؟
نه هیچ رابطهای نداشتیم. فقط وقتی ایشان با تیم پرسپولیس آمد دبی؛ من هم رفتم به دیدن بازیکنان و حتی یادم هست که عید نوروز بود. وقتی رفتم خیلی سرد برخورد کرد و چیز دیگری نبود. در بازی پرسپولیس – تراکتور هم سمتش نرفتم.